کتاب تافته مجموعهای داستان کوتاه است که در مورد مسائل خاص اجتماعی است.
” حالش خیلی بد بود. کیفش را برداشت و تابان مرتب عذر خواهی میکرد که دست خودش نبود. برگشت جعبه را از دست تابان قاپید و بدو خودش را به در دانشگاه رساند و وقتی خودش را روی صندلی عقب تاکسی ولو کرد، نفسی عمیق کشید. تماسهای پشت سر هم تابان را رد میکرد. به خانه که رسید گوشیاش را خاموش کرد. با جملهی سرم خیلی درد میکنه بعد میخورم، مادرش را دست به سر کرد. بیدار که شد ساعت حدود شش عصر بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.